متن و ترجمه آهنگ Runaway از Aurora

Runaway - Aurora

فرار کن - آورورا
فرار کن

[Verse 1]
I was listening to the ocean
I saw a face in the sand
But when I picked it up
Then it vanished away from my hands - down...
I had a dream I was seven
Climbing my way in a tree
I saw a piece of heaven
Waiting, impatient, for me

[Pre-Chorus]
And I was running far away
Would I run off the world someday?
Nobody knows, nobody knows
And I was dancing in the rain
I felt alive and I can't complain

[Chorus]
But now take me home
Take me home where I belong
I can't take it anymore

[Verse 2]
I was painting a picture
The picture was a painting of you
And for a moment I thought you were here
But then again, it wasn't true - down...
And all this time I have been lying
Oh, lying in secret to myself
I've been putting sorrow on the farest place on my shelf
La-di-da

[Pre-Chorus]
And I was running far away
Would I run off the world someday?
Nobody knows, nobody knows
And I was dancing in the rain
I felt alive and I can't complain

[Chorus - Extended]
But now take me home
Take me home where I belong
I got no other place to go
Now take me home
Take me home where I belong
I got no other place to go
Now take me home
Take me home where I belong
I can't take it anymore...

[Bridge]
But I kept running for a soft place to fall
And I kept running for a soft place to fall
And I kept running for a soft place to fall
And I kept running for a soft place to fall

[Pre-Chorus - Variation]
And I was running far away
Would I run off the world someday?

[Chorus]
But now take me home
Take me home where I belong
I got no other place to go
Now take me home
Take me home where I belong
I got no other place to go

[Outro]
Now take me home, home where I belong, no, no
Now take me home, home where I belong, oh, oh
Now take me home, home where I belong, no, no
Now take me home, home where I belong
I can't take it anymore

[آیه 1]
من به اقیانوس گوش دادم
چهره ای در شن و ماسه دیدم
اما وقتی آن را برداشتم
سپس از دست من پایین رفت ...
من یک رویا داشتم
بالا رفتن از راه من در یک درخت
من یک قطعه ای از آسمان را دیدم
در انتظار، بی قراری، برای من

[قبل از کر]
و من خیلی دور بودم
آیا روزی روزگاری از جهان دور خواهد شد؟
هیچ کس نمی داند، هیچکس نمی داند
و من در باران رقصیدم
من زنده ام و نمی توانم شکایت کنم

[کر]
اما حالا من را خانه ببر
من را خانه بیاورید که من تعلق دارم
من دیگر نمیتوانم آن را بگیرم

[آیه 2]
نقاشی کردم
تصویر یک نقاشی از شما بود
و برای یک لحظه فکر کردم شما اینجا بودید
اما پس از آن، این درست نیست - پایین ...
و تمام این مدت من دروغ گفته ام
آه، دروغ گفتن به خودم
من غم و اندوه را روی قفسه ی بلندم گذاشتم
خود نما

[قبل از کر]
و من خیلی دور بودم
آیا روزی روزگاری از جهان دور خواهد شد؟
هیچ کس نمی داند، هیچکس نمی داند
و من در باران رقصیدم
من زنده ام و نمی توانم شکایت کنم

[Chorus - Extended]
اما حالا من را خانه ببر
من را خانه بیاورید که من تعلق دارم
هیچ جایی برای رفتن ندارم
حالا من را خانه بیاور
من را خانه بیاورید که من تعلق دارم
هیچ جایی برای رفتن ندارم
حالا من را خانه بیاور
من را خانه بیاورید که من تعلق دارم
من دیگر نمی توانم آن را بگیرم ...

[پل]
اما من برای نگه داشتن یک مکان نرم برای سقوط ادامه دادم
و من برای نگه داشتن یک محل نرم برای سقوط نگه داشتم
و من برای نگه داشتن یک محل نرم برای سقوط نگه داشتم
و من برای نگه داشتن یک محل نرم برای سقوط نگه داشتم

[پیش - Chorus - تغییر]
و من خیلی دور بودم
آیا روزی روزگاری از جهان دور خواهد شد؟

[کر]
اما حالا من را خانه ببر
من را خانه بیاورید که من تعلق دارم
هیچ جایی برای رفتن ندارم
حالا من را خانه بیاور
من را خانه بیاورید که من تعلق دارم
هیچ جایی برای رفتن ندارم

مامانم]
حالا من را خانه بیاورید، خانه ای که من متعلق به آن هستم، نه، نه
حالا من را خانه بیاورید، خانه ای که در آن تعلق دارم، آه، آه
حالا من را خانه بیاورید، خانه ای که من متعلق به آن هستم، نه، نه
حالا من را خانه بیاورم، خانه ای که من متعلق به آن هستم
من دیگر نمیتوانم آن را بگیرم

گفتگو در مورد این آهنگ





Ghazal

Ghazal


طراحی و توسعه با در لیریکا